لمس کردن مادر یک قدم تا لمس کردن خداست
متاسفانه با خبر شدم که سرمربی دوست داشتنی این روزهایم و الگوی بازی در زمان نوجوانی و جوانیم،امیر قلعه نویی در غم از دست دادن مادر خود عزادار است.همچنین جواد زرینچه کاپیتان با اخلاق و پیشکسوت این روزهای استقلال نیز همانند هم تیمی دوران بازیگریش نیز همانند امیر قلعه نویی در سوگ از دست دادن مادر خود نشسته است.
خدایا بدجوری حضرت عزرائیل را به سمت کلبه های آبیدلان رهنمون ساختی و دست بروی بردن چه عزیزانی گذاشتی!؟
آری ....این یک قانون نوشته شده ی الهی و سرنوشتی است که خداوند برای تمامی مخلوقاتش در نظر گرفته و به هیچ عنوان هم نمی توان در برابر این خواست الهی مقاومت کرد و مطمئنا روزی هم نوبت تک تک ما خواهد شد،که به جمع عزیزانمان بپیوندیم.
ازامروز امیر قلعه نویی و جواد زرینچه از وجود فیزیکی بهترین داشته زمینی شان درکنارخود محروم می باشند.دردی که نتنها درمانی برایش وجود ندارد،تحملش نیز بسیار سخت می باشد.اینکه می گویند خاک سرد است و گذشت زمان؛دوری و فراغ از عزیزان هجرت کرده به بوته فراموشی سپرده می شود،برای از دست دادن مادر لااقل برای حقیر صدق نکرده است.یاد و مهربانی های بی کلک ترین دوستم برای من نه کهنه شده و نه فراموش شدنی است.
باور اینکه بهترین دوستم دیگر در کنارم نخواهد بود و فقط باید از این به بعد باید به واسطه عملکردم و اجرای درست وظایفم در قبال دوستی با والدینم باعث خواهد شد که از دعاهای مادرم بدون بهره بردن از حضور فیزیکی وی در کنارم بی نصیب نخواهم بود،برایم غیر قابل هضم می باشد.
اما تقدیر را نمی توانم به خواسته خود تغییر داد و باید در برابر خواست الهی سر تعظیم فرود بیاوریم و فقط با خاطرات عزیزان سفر کرده مان تا زمانی که لحظه دیدار مجدد فرا می رسد،زندگی دنیایی خود را بگذرانیم.
امیرخان و آقا جواد؛تازه به جمع دردمندانی چون حقیرپیوستید!با اینکه به هیچ وجه دوست ندارم کسی را در غم از دست دادن پدر و مادر خودببینم و برای خود شریکی داشته باشم،اما با توجه به تقدیر و خواسته خداوندی،خطاب به سرمربی محبوب و کاپیتان و پیشکسوت بزرگ تیم محبوبم جواد زرینچه می نویسم که؛به جمع دردمندان بی درمان ما خوش آمدید!
|